بنیتا جونمبنیتا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

بنیتا عسل خاله

هر روز خواستنی تر..

1393/6/21 18:27
نویسنده : خاله سانی
1,323 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته ی کوچولوی ما اینقدر زود زود داری بزرگ میشی و همه ی کارات و رفتارات هی تغییر میکنه که یه وقتایی یادمون میفته کوچولوتر بودی چه کارایی میکردی دلمون تنگ میشه.انگار هر کدوم از رفتارات یه دوره ای داره و بعد از مدتی دیگه اونا تکرار نمیشه.واسه همین ثبت کردنشون و دوباره یاد آوریشون خیلی لذت بخشه..

خیلی شیطون شدی عزیزم دیگه اصلا نمیشه مثل قبل یه جا بنشونیمت و باهات بازی کنیم همش باید در حال جنب و جوش و راه رفتن باشی اونم بدو بدو..خیلی با نمکه که یه فسقلی مثل پنگوئن هی جلوت بدو بدو کنه این ور اونور.. ازین اتاق به اون اتاق ازون اتاق به این اتاق..خندونک

دیگه مثل قبل موقع پوشک عوض کردن با شکلک در آوردن های خاله سرگرم نمیشی و هر چقدر تلاش میکنم نتیجه ای نداره و هی میخوای پاشی در بری..با کلی زحمت میشه پوشکت رو عوض کرد..

دیگه مثل قبل نمیشه گولت زد و چیزی رو از دستت بگیری پنهون کنی و بگی پیشی برد.دستمون هر طرف که بچرخه میری اون سمت اینقدر میگردی تا پیداش کنی..

دیگه مثل قبل نمیشه بخوابونیمت رو زمین و غذاتو قاشق قاشق بذاریم تو دهنت که بخوری..یه قاشق غذا میخوری پا میشی یه دور میزنی میای قاشق بعدی..

در عوض اونا چیزای جدیدتری یاد گرفتی و همه ی این شیطونیها کلی خواستنی ترت میکنه.خیلی هم با هوشی و هر چیزی رو که یه بار بهت بگیم یاد میگیری و هر کاری هم که ما میکنیم ازمون تقلید میکنی..خیلی واسم جالبه که با اینکه خودت نمیتونی حرف بزنی ولی حرفای دیگران رو کاملا متوجه میشی.میگم بریم اب بخوریم دستمو میگیری میبری سمت اشپزخونه..میگم کولرو روشن کنیم به دریچه ی کولر نگاه میکنی و دستتو میبری بالا ببینی باد میده یا نه..وقتی مامانت میخواد دارو بده میگیم بنیتا بخواب دهنتو باز کن فوری انجام میدی..و خیلی چیزای دیگه..خیلی هم حرف گوش کنی..وقتی یه چیزی ازم میخوای میگم تو بشین خاله واست بیاره میشینی تا من برم بیارمش واست..یا اگه در حال خوردن چیزی باشی میگم اول باید اینو بخوری بعد بریم توام گوش میکنی..

 

جیگر خاله همه ی ما خیلی خوشحالیم و خدا رو شکر میکنیم که فرشته ای مثل تورو بهمون داده و یه دنیا دوستت داریم..

 

 

اینارو هم تازه یاد گرفتی عزیزم..

 

بنیتا جون مووهات کووووووو؟؟؟

 

 

دستات کوووو؟؟؟

 

 

پاهات کووو؟؟؟

 

 

دندونات کوووو؟؟؟؟

 

60

 

60

تازگیها همین در یخچال رو باز میکنیم میری میشینی رو لبه ی یخچال..

 

 

 

60

چند روز پیش داشتم تلفنی با مامانت حرف میزدم دیدم داره میخنده گفتم چی شد؟گفت بنیتا رفته بر عکس نشسته تو رورواَکش اصلا نمیدونم چجوری رفته.. خندونک

 

 

قسمت جلوی رورواَکت که دکمه ها روشه به کُل کندی و میذاری رو زمین دکمه هاشو میزنی اهنگ میزنه..خندونک

 

 

 

60

اینجا خونه ی مادربزرگ مامانه و این عروسکا هم که باهاشون بازی میکنی مال دختر دایی مامانه...

 

 

 

دوستت دارم عزیزم..

نظرات (36)

خاله جوووووون
21 شهریور 93 19:17
بنیتا جون خیلی خواستنیه
خاله سانی
پاسخ
قربونت برم عزیزم مرسی از لطفت
ژاله
21 شهریور 93 20:01
عکس های جالبی بود مخصوصا عکس دندونی
خاله سانی
پاسخ
خیلی ممنونم عزیزم مرسی که به ما سر میزنی
مامانی
21 شهریور 93 22:26
من اگه جای شما بودم روزی 1000 بار ازش میپرسیدم بنیتا دندونات کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی شیرین میشه!!!!!
خاله سانی
پاسخ
ای جان مرسی از محبتتون 1000 بار نه ولی زیاد ازش میپرسیم
زهره مامان عرفان جون
22 شهریور 93 1:47
سلام به به چه دخمل ناناز و شیطونی عزیزم عاشق عکس پاهات کووو شدیم ما دوستتون داریم
خاله سانی
پاسخ
سلام دوست خوبم مرسی خاله جووون ما هم دوستتون داریم عرفان جونو ببوسین
مامان سيد امير علي
22 شهریور 93 11:53
ماشاا... به دخمل باهوش
خاله سانی
پاسخ
خیلی ممنون از لطفتون
مامان سبز
22 شهریور 93 13:27
آخی چه زیبا مینویسید.
خاله سانی
پاسخ
خیلی ممنون دوست خوبم
مریم مامان آیدین
22 شهریور 93 14:36
الهی من قربون این وروجک باهوش برم...وای سانی جون خیلی شکر شده این دخمل بلا دقیقا همین جوره که نوشتی دوستم...همه کاراشون دوره ایه و خوب لذت ببرین و عکس و فیلم بگیرین که ماه بعد هیچ اثری از این حالات نیست و عوضش یه عالمه شیرین کاری جدید یاد گرفته خیلی ناناز شده بنیتا خوشگلم و خیلی از شیرین کاری هاش لذت بردم و دقیقا انگار بچگی های آیدین رو دیدم....مو به مو کاراش مثل جوجوی من بود....قربون دخملی خوشگل و شیرین برم....خیییییییییییییییییییییییییییییییلی ببوسش خاله جوووووووووووووووووونش
خاله سانی
پاسخ
خدا نکنه مریم جووون خیلی ممنون از محبتتون اره عزیزم هر کدوم از کاراشون یه دوره ای داره ای جونم ایدین جونو ببوسین شما هممرسی از حضورتون
مامان آنیسا
22 شهریور 93 15:11
آنیسا هم عاشق باز کردن در یخچال شده مگه دیگه بیخیال میشه
خاله سانی
پاسخ
ای جونم اره دیگه از یه چیزی هم خوششون بیاد دیگه ول نمیکنن
مامان مهرناز
22 شهریور 93 15:29
ایییی جونم فدای شیرین کاریهات جووووووووووووووووووونم چقدر بامزه دندوناشو نشون میده
خاله سانی
پاسخ
مرسی خاله جووون
مهربوون
22 شهریور 93 15:30
عزیزززززم.....خانوم خوشگلههههههه......واقعاااا هم خواستنی میشن بچه ها وقتی کم کمک به حرف میفتن و خواسته هاشونو میفهمونن به ما..... همیشه بخند بنیتا جووون
خاله سانی
پاسخ
قربونت عزیزم مرسی از حضور گرمت
سپیده..مامانه پارسا
22 شهریور 93 17:22
خیلی ناز شده این خانوم نازه..ماشالااااااااااااا
خاله سانی
پاسخ
ممنون خاله جووون
مینا
22 شهریور 93 20:53
ماشالا ب دختری نازمون ک روز ب روز جیگرتر و ماه ترو خانوم تر میشه عااااااااششششششششقتتتتتتممممم خانوم کوچولوی من
خاله سانی
پاسخ
قربونت برم مینا جوون مرسی از لطفت عزیزم ما هم دوستت داریم
مامانی و بابایی
23 شهریور 93 12:58
سلام دوست عزیز وای ک چقدر جالب بود عکسای بنیتا جون مخصوصا موقعی ک دندوناشو نشون داده خدا حفظش کنه
خاله سانی
پاسخ
خیلی ممنونم خاله جووون تارا جونو ببوسین
مامان ساناز
23 شهریور 93 14:49
چه با مزه شده این بنیتا خانم . قربون خنده هات . افرین اعضای بدنشو یاد گرفته خوشگله . سانی جون خیلی کیف می کنیا.
خاله سانی
پاسخ
ممنون خاله جووووون اره دیگه چی ازین بهتر که یه فسقلی داشته باشه ادم
مامان هانا و آریا
23 شهریور 93 19:17
ای جونمممم دخمل ناز وباهوش سانی جون تمام این لحظه ها برای من داره تکرار میشه خیلیییییی لحظه های دوست داشتنییه ببوسش بنیتا جونم و
خاله سانی
پاسخ
ممنون خاله جوون اره باید تا میتونیم ازین لحظه ها لذت ببریم که دیگه تکرار نمیشهشما هم ببوسین کوچولوهای وروجکتونو
خاله مهديه
23 شهریور 93 23:21
وووووي كي بشه فاطيماي منم بشه هم سن بنيتا خيلي ناز شده ماشالا بوووووس از طرف من ببوسش گلم ب منم سر بزن خوشحال ميشم مرسي
خاله سانی
پاسخ
اخیییی میشه عزیزم تا چشم به هم بزنی.تا میتونی ازین روزاش لذت ببرمرسی عزیزم چشم حتما
مامان مهدیه
24 شهریور 93 14:47
ماشاالله به این دختر زرنگخاله سانی جون شما قزوینی هستید؟
خاله سانی
پاسخ
مرسی خاله جون بله چطور؟
مامانه ملیکا و محمداریان
24 شهریور 93 22:44
آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه! سلام این را برام فرستادن منم برا شما این ذکر منو از بلا ووسوسه ای دور کرده چون دوستتون دارم برای شما هم فرستادم بازم میام خوشگلم
مامان عسل
25 شهریور 93 12:19
قربونت برم من چقدر بامزه دندوناتو نشون مىدىو و سوار روروىک شدى. خىلى بامزه و شىرىنتر شدى.
خاله سانی
پاسخ
خدا نکنه خاله جوون مرسی که همیشه به یادمونین عسل جونو ببوسین
حمیده
25 شهریور 93 23:06
واییییییییییییییییییییی خدا این دخترچقدر نازه دلم رفت
خاله سانی
پاسخ
مرسی خاله حمیده جووون بازم پیشمون بیاین
مهربوون
26 شهریور 93 8:38
سلام سانی جوووون...خوبی؟بنیتا جوون خوبه؟قربونت برم عزیزم که به یادمی.... میام زودی گلم
خاله سانی
پاسخ
سلام عزیزم ما خوبیم خدارو شکر شما خوبی عزیزم؟مرسی که بهمون سر زدی
مامان نگار
26 شهریور 93 8:46
واي بنيتا خانم ما چقدر بزرگ شده ماشالا .خيلي باهوشي دختر نازم .
خاله سانی
پاسخ
مرسی خاله جووون بازم پیشمون بیاین ممنون
ابجي جون تياراجون
26 شهریور 93 12:55
خيلي خيلي نازي
خاله سانی
پاسخ
خیلی ممنون عزیزم نظر لطفته
fatima
26 شهریور 93 14:33
سلام دوستم چه دختر نازی خدا حفظش کنه.. به وبلاگ من یه سر بزن منتظرتم.. نظر یادت نره
خاله سانی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از محببت چشم حتما میام گلم
الهام مامان علیرضا
26 شهریور 93 17:35
سلام عزیزم خیلی خیلی خیلی نازی بنیتا جون ماشاله اون عکس که تعجب کردی خیلی ناز شده یاد علیرضا افتادم که مدتی به یخچال خیلی علاقه نشون میداد آفرین که همۀ اعضای بدنت رو هم به خوبی یاد گرفتی می بوسمت
خاله سانی
پاسخ
سلام الهام جووون ممنون از لطفتون عزیزم علیرضا جونو ببوسین
مامانی آرتینا جان***
27 شهریور 93 0:23
سلام هزار ماشالله این گل دختر هم باهوشه هم شیطونکه آخه یکی بگه بچه چجوری برعکس نشستی تو روروئک....
خاله سانی
پاسخ
سلام خاله جوون اره والا ما هم نفهمیدیممرسی از لطفتوون ارتینا جونو ببوسین
ابجي جون تياراجون
27 شهریور 93 11:18
ماشاا... چه خوشگلي خانومي
خاله سانی
پاسخ
ممنون عزیزم نظر لطفته
مامان شایلین
28 شهریور 93 1:15
دخمل بلا آخ که چقدر شیطون شدی ، آفرین به این دختر باهوش که اعضای بدنش رو میشناسه ، وروجک خانم حتما سرس بعدی که مامانت در یخچال رو باز کنه میبینه شما رو طبقه یخچال نشستی نه لبه یخچالاز شما شیطونکها هیچ کاری بعید نیست ، یه موقع کارهایی می کنین که آدم توش میمونه ، بنیتا واقعا باید یاد بدی چجوری رفتی پشت و رو نشستی تو رورک؟
خاله سانی
پاسخ
سلام خاله جووون اره والا یه کارایی میکنن شیطونا ادم خندش میگیرهشایلین جونو ببوسین
مامان عليرضا
28 شهریور 93 15:15
وای که چقدر دلم برای این دختر نازنین و نوشته های خاش تنگ شده بود خاله رو ببخش که دیر اومد.خودت که میدونی درگیر علیرضا بودم ولی حالا که اومدم کلی بوست میکنم بس که باهوشی و بامزه.خاله قربونت بره عزیز دلم
خاله سانی
پاسخ
سلام خاله جووون ما هم دلمون خیلی تنگ شده بود.این چه حرفیه ایشا.. دیگه هیچ وقت درگیر مریضی و این چیزا نباشین..علیرضا جونو ببوسینممنون که با وجود درگیری بازم به یادمونین
مامان مهلا
29 شهریور 93 10:49
چقد یخچالتون چیزای خوشمزه داره
خاله سانی
پاسخ
قابل نداره
محیا
30 شهریور 93 14:54
واییییییییییییییییی...من فدای شما بشم خاله جون که اینقدر شیرینیخوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنی عزیزم
خاله سانی
پاسخ
خدا نکنه خاله جوون ممنون از لطفتون چشم حتما
مامانه آنیتا
31 شهریور 93 1:28
ماشاالله به این دخمل معلومه که خیلیییییییییییییییییی شیطون وبلاییا خاله فدات عزیزم
خاله سانی
پاسخ
خدا نکنه خاه جوون ممنون
مامان اسیه
3 مهر 93 12:16
ای جانم فدای اون خنده ی قشنگت عزیزم
خاله سانی
پاسخ
خدا نکنه خاله جوون خیلی ممنون
مامان علی کوچولو
8 مهر 93 9:35
وای من عاشق اون عکسشم که لبه یخچال نشسته.خیلی کارای بچه ها با مزه است
خاله سانی
پاسخ
اره واقعامرسی خاله جووون علی کوچولورو ببوسین
مامان سمین
28 مهر 93 17:52
سلام عروس خوشگلم ماشالا چه بزرگ شدی خانم شدی.دلم برات تنگ شده بود
خاله سانی
پاسخ
سلام ما هم دلمون تنگ شده بوود مرسی که بهمون سر زدین