نمایشگاه بازی و اسباب بازی
4 ساله که تابستونا جشنواره ی بازی و اسباب بازی توی یکی از مکانهای تاریخی شهرمون (سرای سعدالسلطنه) برگزار میشه..که سوغاتی و هنرهای دستی هم توش به نمایش میذارن.ما هم 2 ساله که شما رو میبریم اونجا ولی پارسال همش 2 ماهت بود و خیلی کوچولو بودی همش تو بغلمون خواب بودی.بیشتر به خاطر خودمون رفتیم..
اما امسال که کاملا متوجه دور و اطراف و آدما و اسباب بازیها بودی خیلی بهت خوش گذشت البته به ما هم همینطور..چند روز پیش بود که من و مامانت بردیمت نمایشگاه..وقتی که وارد نمایشگاه شدیم یه عالمه نی نی با مامان و باباهاشون اونجا بودن..کلی ذوق زده شدی..خیلی خوب با ادما به خصوص بچه های دورو برت ارتباط برقرار میکنی و خیلی خونگرمی..همین که یه بچه ای رو میبینی فرقی نداره چه گروه سنی باشه فوری دستتو سمتش دراز میکنی و لبخند میزنی و میگی ننیییییی..بعضی هارو هم بوس میکنی..قربون مهربونیت برم یه وقتایی که تو اینقدر ذوق و شوق به خرج میدی و طرف مقابلت فقط زل میزنه نگاهت میکنه ناراحت میشم..
ولی در کل اینکه اینقدر خونگرمی باعث میشه خیلی زود خودتو تو دل همه جا کنی..
هر طرف رو که نگاه میکردیم یه سری از بچه ها یه بازی میکردن و بزرگترها نمایش و مسابقه اجرا میکردن و خلاصه هر کی یه جور مشغول بود تو هر قسمت هم یه جور هنرهای دستی یا سوغاتی بود..ما هم تقریبا همه نمایشگاه رو گشتیم و عکس گرفتیم..
این اقاهه قصه ی شهر فرنگ میگفت واسه بچه ها..
شما هی میخواستی این اسباب بازیهارو برداری و هی بهشون اشاره میکردی..
عزیز دلم ازین آقاهه که لباس سوسمار پوشیده بود خیلی میترسیدی.اصلا دیگه وسایل
بازی هم سوار نمیشدی اون اونجا بود..
بعد از 2 ساعت چرخیدن تو نمایشگاه دیگه هم شما خسته شدی و هم ما.شیرت هم تموم شده بود و گشنه بودی و پوشکتم باید عوض میشد دیگه برگشتیم خونه..