خرگوشی خاله رفته دَدَ
یه روز عصر که خونه مامانی بودید با مامانت و خیلی هم حوصلمون سر رفته بود دوست مامان زنگ زد و گفت بیاید بریم بیرون.ما هم حاضر شدیم و اومدن دنبالمون رفتیم باغشون.یه کم هوا سرد بود و یه کوچولو بارونم اومد و ما رفتیم تو اتاق که سردمون نشه.توام کلی بازی کردی و خوراکی خوردی یه چرتی هم زدی و شامم اونجا خوردیم.همسر الهام جون زحمت کشید واسمون جوجه درست کرد.بعدش شما خراب کاری کردی و چون هوا سرد بود و سخت بود اونجا تمیزت کنیم زود برگشتیم.اینم عکسای اونروز شما که همش شیطونی میکردی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی