7 ماهگی
عزیز دلم دیگه اینقدر از 7 ماهگیش دمر میشد که اجازه نمیداد پوشکشم عوض کنیم.همش دلش میخواست برگرده ودمر شه.اینقدر باید خاله باهاش بازی میکرد و حواسشو به بالا پرت میکرد که دمر نشه.همین مامانش میخواست پوشک عوض کنه میگفت خااااااالههههههههه بیاااااااااااااا.خاله ام دیگه از هیچگونه ادا و بازی دریغ نمیکرد.مامانشم میگفت ببین خاله رو به چه کارایی وادار میکنیولی خاله واسه بنیتای عزیزش جونشم میدهاینم عکسای دمرووو شدنااات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی